از من التزام گرفتند باید در مدت 48 ساعت از قم بیرون روی اگر خود رفتی انتخاب محل در اختیار تو و گرنه ما خواهیم فرستاد. فردای آن روز بسوی مشهد مقدس حرکت کرده و قریب 15 ماه در حوزه مشهد مشغول تدریس شدم و باز به حوزه قم برگشتم و در جلسات مخفیانه که کیفیت پخش و ابلاغ اوامر و سخنان امام مورد بررسی قرار می گرفت، شرکت نمودم و مدتی بدین منوال گذشت و در تنظیم اعلامیه ها و نشریه هایی که علیه رژیم دیکتاتور پهلوی صادر و پخش می شد در عداد دوستان متعهد حوزه شرکت داتشته و با امضا و غیره کمک می کردم.
 
بهر حال پس از مدتی وجود این عده از روحانیان مسوول و تعهد در حوزه علمیه برای دستگاه قابل تحمل نشد و حکم تبعیدی قریب 27 نفر از فضلا و مدرسین حوزه که طبق نظر ساواک عاملین تخریب و خرابکار معرفی می شدند صادر شد.

من نیز محکوم به 3 سال تبعید شدم. تصادفاً در زمان صدور حکم من به لحاظ تعطیلی تابستان چند صباحی به زادگاه اصلیم مشکین شهر سفر کرده و در خانه گلینی در روستای خود به دیدار ارحام نائل بودم اما جوانکی وارد اتاق شد و گفت چند جمله ای در بیرون اطاق به شما عرض دارم. از اطاق بیرون آمدن همان و خود را در محاصره عده ای ساواکی دیدن همان.

من را در لندروری سوار کرده و با شتاب تمام به اردبیل آوردند در اطاق ساواک دو نفر سرباز نظامی با دستبند دور مرا گرفتند. رییس ساواک اجاز دستبند نداد ولی من را به دست آن دو سپرد که در ساواک قم تحویل دهند و قبض رسید بیاورند. بلافاصله در اوایل روز سوار ماشین کرده نزدیک نیمه شب در شهر قم پیاده کرده تحویل ساواک دادند. از آنجه به طرف شهربانی فرستاده شدم و پس از سوالاتی برگه رسمی تبعیدی یعنی نامه عملم را به دست چپم داده بطرف ماهان کرمان روانه نمودند و به شما چه بگویم مرا دست به دست فروختند و خریدند در مدت دو روز و یک شب پس از پیمودن 300 فرسنگ راه تحویل آخرین مشتری یعنی پاسگاه بخش ماهان دادند.
 
یکسال در آنجا تحت مراقبت بودم در آن محیط زمینه را مقتضی دیده و بناء اقامه نماز جمعه را نهادم. رفته رفته اجتماع زیاد شد و ساواک کرمان گزارش را به مرکز رسانید. روزی نزدیک غروب بود که به پاسگاه احضار شدم و همانجا سوار ماشینم کرده بسوی کرمان و از آنجا بسوی شهرستان گلپایگان روانه نمودند و بچه ها در ماهان ماندند.

ناگفته نماند که در ماهان مشمول الطاف و محبت عده زیادی از روحانیان محترم کرمان و اطراف آن قرار گرفتم و حال هم از آنها تشکر دارم و بالجمله یک سال هم در گلپایگان تحت مراقبت شدیدتر از ماهان بودم. نماز جماعتم را تعطیل کردند، بناچار در خانه ای مشغول تدریس تفسیر قرآن برای معلمان و دبیران آن شهر شدم. ضمناً احسان و نیکیهایی که مرحوم حجت الاسلام و المسلمین محمدی گلپایگانی درباره ام نمودند فراموش نمی شود.

پس از یک سال دوباره محکوم به تغییر محل شدم و ناگهان ما را سوار ماشین کرده از اصفهان و قم و سپس مشهد مقدس به شهرستان کاشمر منتقل نمودند و یک سال هم در آنجا تحت مراقبت شدیدتر از قبلش قرار گرفتم. این بار در هر مسجدی که چند روز شروع به نماز می کردم بسراغم آمده نمازم را تعطیل می نمودند و حتی در گوشه مدرسه ای که توقف داشتم اجازه نماز جماعت ندادند و گاهی در مدارس آنجا در تاریکی نماز جماعت می خواندیم و چندین بار رییس شهربانی مرا تهدید نمود که عاقبت کارت وخیم خواهد بود.

ما هم حرفش را از گوشی به گوش دیگر تحویل داده مشغول کار بودیم و اگر چنانچه مورد عنایت برخی از علما آنجا قرار نگرفتم مشمول محبت و الطاف خالصانه طلاب محترم و مردم شریف آن سامان شدم و در تمام این دوران زمینه قیام را در روحیه مردم بواسطه اظهار محبتی که از آنها نسبت به یک طلبه قم صادر می شد امیدوار کننده می دیدم و بالاخره پس از تمام شدن مدت تبعیدی رسماً در میدان مبارزه افتادیم و تا زمان پیروزی انقلاب ما نیز هماره اوقات با جنگ و گریز و نبرد سرد و گرم و مبادله آتش میان مسلسل و تفنگ با کاغذ و قلم در میدان قم و پس از آن در همه شهرستان ها با سایر رزمندگان راه اسلام علیه کفر در حد قدرت خویش شرکت کردیم تا آنگاه که الطاف حق شامل حال ایرانیان شد و رهبری پیامبر گونه امام امت آنها را از ذلت و اسارت ابر قدرتها نجات داد و انقلاب پیروز شد.

قصه ها مفصل است و اگر از الطاف غیبی الهی در این مدت طولانی و کمک و نصرت ذات اقدسش به طلاب محترم و سایر مستضعفان سخن بگویم کتابی مفصل باید نگاشته شود.
.......................................................................................................
به دنبال درگذشت عالم ربانی، رئیس مجلس خبرگان رهبری، حضرت آیت الله مشکینی، "الف"، متن زندگی نامه آیت الله به قلم خودشان را منتشر  کرد. این متن توسط ایشان در زمان آغاز انتخابات اولین دوره مجلس خبرگان رهبری، در سال 1361 نوشته شد، لیکن به دلایلی منتشر نشد. برای حضرت آیت الله مشکینی آرزوی علو درجات داشته، این ضایعه را به جامعه علمی، دانشگاهی و حوزوی کشور تسلیت می گوییم